قطعنامه سیاسی پلنوم ششم حزب اتحاد کمونیسم کارگری
موقعیت سیاسی حاضر و استراتژی ما

١- با  داغ شدن زمین زیر پای جناحهای رژیم اسلامی و تشدید دعواهای آنها در پس مضحکه انتخاباتی و تلاش جناح راست برای حذف جناح اصلاح طلب حکومتی٬ جامعه وارد دور جدیدی از اعتراضات خود علیه رژیم جمهوری اسلامی شد. دامنه و عمق این خیزش توده ای درطول سه دهه حاکمیت سیاه اسلامی بیسابقه بوده است. مردم در ابعاد میلیونی به خیابانها ریختند. نقش زنان پيشاپيش مبارزات مردم عليه رژيم اسلامى و بعضا در نقش رهبرى چشمگير بود. شعار مرگ بر خامنه ای بعنوان سمبل نظام اسلامى به شعارى توده اى تبديل شد و جنبش سرنگونى طلبانه توده های مردم بسرعت سمبلها و تابوهاى اسلامى را مورد يورش قرار داد و کلیت اسلام مورد تعرض قرار گرفت. در پس این اعتراضات جهانیان چهره خشمگین مردمی که عزم کرده اند کار رژیم اسلامی را تمام کنند٬ دیدند. چشمهای بسیاری به تحولات ایران و سرانجام موفق آن دوخته شد. حکومت اسلامی که بزور سرنيزه و کشتار و تحمیل فلاکت اقتصادی بر مردم تا اینجا دوام آورده است، اکنون رودرروى نسل جديدى از مردم٬ نسل جوان٬ که در يک مقياس دهها ميليونى آزادى٬ برابری٬ رفاه و حقوق مدنى خود را مطالبه ميکنند٬ قرار گرفته است. در طول اين سه دهه هرگز مردم در چنين موقعيت مناسبى براى برچيدن کل بساط رژيم اسلامى قرار نداشته اند.
٢- جدال اصلاح طلبان حکومتی با جناح راست بر سر چگونگی حفظ و بقای نظام اسلامی است. این جریان، ادامه جنبش ارتجاعی دوم خرداد است که امروز در قالب "جنبش سبز" خود را سازماندهی کرده است. اصلاح طلبان حکومتی خواهان سازماندهى يک حکومت اسلامى تعديل يافته و متکى بر طيف وسيع ترى از محافل و گروهبندى هاى جنبش ملى - اسلامى اند. یک هدف اعلام شده این جنبش کنترل و مهار مقابله با سرنگونی طلبى و کانالیزه کردن آن در چهارچوب جدال جناحهای رژیم اسلامی است. اما نه حکومت سرنیزه و سیاست سرکوب و ارعاب و فلاکت پاسخگوی جنبش عظیم سرنگونی طلبی توده های مردم است و نه اصلاح رژیم سیاه اسلامی و نه سازش مردم با رژیم اسلامی یکی از احتمالات سیاسی جامعه است. جمهوری اسلامی در یک بن بست لاعلاج قرار دارد. استراتژى جنبش سبز٬ همانند استراتژی جنبش دوم خرداد٬ بنا به واقعیات سياسى ايران امروز و مختصات جنبش سياسى عظيمى که عليه کلیت حکومت اسلامى شکل گرفته است٬ یک استراتژی شکست خورده است.
٣- تحولات و کشمکشهایی که در جامعه در جریان است٬ بر خلاف تبلیغات اصلاح طلبان حکومتی و جریانات متعدد ملی - اسلامی در بیرون حاکمیت٬ نه بر سر اصلاح رژیم اسلامی بلکه بر سر سرنگونی آن است. این مبارزات میتواند مراحل گوناگون٬ شدت و حدت متفاوت و یا اشکال مختلفی بخود گرفته و یا دوره های متفاوتی را از سر بگذراند. اما آنچه مسلم است جامعه در تقابل رژیم اسلامی دیگر به یک موقعیت غیر بحرانی و "متعارف" باز نمیگردد. جامعه وارد يک دوره انقلابى شده است. جمهوری اسلامی محکوم به سرنگونی است. مسئله قدرت سياسى بار ديگر در جامعه ايران باز شده است و سرنگونى رژيم اسلامى بمثابه پیش شرط هر تحول آزادیخواهانه ای در دستور روز جامعه قرار گرفته است.
٤- یک واقعیت سیاست در ایران وجود اپوزيسيون طرفدار رژيم است. علاوه بر جناحهايى از خود رژيم، نظير جبهه مشارکت٬ مجاهدین انقلاب اسلامی٬ نهضت آزادى و جبهه ملى، و جريانات و محافل اسلامى که در نتيجه کشمکشهاى درونى رژيم از حکومت به بيرون رانده شده و در موقعيت اپوزيسيونی و منتقدين دربارى رژيم قرار گرفته اند، جريانهاى مختلف خارج حکومت، نظير حزب توده و فدائيان اکثريت و محافل مختلف متشکل از جمهورى خواهان ملى و ناسيونال- اسلامی در دوره هاى مختلف رسما بعنوان حاميان و مدافعان رژيم ظاهر شده و چه در تبليغ مشروعيت سياسى آن و چه در تقويت عملى آن نقش فعال بازى کرده اند. در دوره اخير نيز شاهد بخط شدن اين جريانات در دفاع از اساس حکومت اسلامى و تقابل با سرنگونى طلبى و عمل انقلابى توده های مردم بوديم. نزديکى این جریانات به حکومت اسلامى از سر توهم، کج فهمى سياسى، اشتباهات تاکتيکى و غيره نبوده و نيست. اين احزاب نزديکى سياسى و فصل مشترک اجتماعى عميقى با جناحهاى مورد حمايت خويش در حکومت دارند. اينها ادامه همان جنبش ها در خارج حکومت اند. بعبارت ديگر موقعيت "اپوزيسيونى" اين احزاب رابطه مستقيمى با چند و چون حضور جنبش سياسى آنها در حکومت داشته است. پرتاب شدن اين جريانات به اپوزيسيون نتيجه مستقيم خلع يد يا تضعيف خويشاوندان سياسى آنها در بافت حکومتى بوده است. این روند امروز با تعرض جناح راست به جناح اصلاح طلب رژیم در حال گسترش است. بار ديگر سرنوشت اپوزيسيون پرو رژيم با کور شدن افق بقدرت رسيدن جناح متبوعشان در هاله اى از ابهام فرو رفته است. این جریانات ضمن اتخاذ موضع انتقادی نسبت به جناح راست حکومت اسلامی٬ از اساس حاکمیت رژیم اسلامی و مبانی پایه ای آن حمایت میکنند. افشای این جریانات و کنار زدن نقطه سازشهایی که در مقابل جامعه قرار میدهند یک وظيفه تعطيل ناپذير حزب اتحاد کمونیسم کارگری است.
٥- از نظر حزب اتحاد کمونيسم کارگرى جنبش کنونى عليه رژيم اسلامى و سرنگونى حکومت موجود ميتواند حلقه اى در يک انقلاب عظيم اجتماعى براى برقرارى يک نظام سوسياليستى در ايران باشد. از این رو حزب اتحاد کمونیسم کارگری در تحولات جارى ايران براى يک پيروزى تمام عيار سوسياليستى، براى تحقق آزادى، برابرى، حکومت کارگرى و برقرارى فورى يک جمهورى سوسياليستى مبارزه ميکند. حزب براى سرنگونى فورى رژيم اسلامى مبارزه ميکند و با هر تلاش نيروهاى درون و بيرون حکومت براى حفظ حکومت اسلامى در اشکال جديد و جرح و تعديل شده قاطعانه مقابله ميکند. حزب اتحاد کمونیسم کارگرى در عين حال در مقابل هر تلاش دولت اسلامى براى تشديد اختناق، فلاکت و پليسى تر کردن فضاى جامعه قاطعانه مى ايستد.
٦- جامعه در حال حاضر در پلکان آخر حیات رژیم اسلامی قرار دارد. نه رژیم اسلامی قادر به سرکوب اعتراضات مردم است و نه اصلاح طلبان حکومتی میتوانند مردم را به سازش و تمکین بکشانند. اما پیروزی مردم و سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی مستلزم تامين يک رهبرى انقلابى و کمونيستى در راس جنبش توده ای و پاسخ به ملزومات مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی است. در چنين شرايطى کمونيسم کارگرى ميتواند به يک آلترناتيو و يک انتخاب واقعى مردم تبديل شود. اين انتخابى ميان دو آلترناتيو و دو راه حل چپ و راست است. انتخابی میان راه حل تغییرات از بالا٬ کودتاگرایانه و با اتکاء به قدرتهای غربی و مبتنی بر تحریم اقتصادی و جنگ یا انتخابی متکی  بر نیروی توده های مردم رادیکال و انقلابی و از پائین است. جداکردن مردم از هر آلترناتیو و خط مشی بورژوایی و سوق دادن آنها به یک موضع چپ و انقلابی در تحولات سیاسی جاری یک رکن فعالین حزب اتحاد کمونیسم کارگری است. حزب اتحاد کمونیسم کارگری تامين يک رهبرى چپ و سازماندهى امر سرنگونى انقلابى را در گرو تبديل شدن به حزب سیاسی کارگران٬ حزب قابل دسترس٬ و حزب مورد اعتماد مردم ميداند و براى آن تلاش ميکند.
٧- حزب اتحاد کمونیسم کارگری بار دیگر تاکید میکند که پيروزى کمونيسم کارگرى و رهايى مردم در جدال تاريخساز کنونى در ايران قبل از هر چيز منوط به اين است که اولا، طبقه کارگر بعنوان يک نيروى مستقل٬ متشکل و تحت پرچم سوسياليستى خود پا به ميدان مبارزه بر سر قدرت سياسى بگذارد، و ثانيا، توده وسيع مردمى که عليه رژيم اسلامى بپاخاسته اند به سوسياليسم و جمهورى سوسياليستى بعنوان يک آلترناتيو سياسى و اجتماعى واقعبينانه و قابل تحقق بنگرند. تحقق اين ملزومات وظيفه حياتى حزب اتحاد کمونیسم کارگری است. حضور طبقه کارگر به عنوان یک نیروی مستقل در گرو گسترش و تحکیم تشکل های توده ای شورایی و تحزب کمونیستی طبقه کارگر است. حزب کارگران کمونيست و رادیکال را به پيوستن به صفوف خود فرا ميخواند. حزب کارگران رادیکال - سوسیالیست و رهبران عملی کارگران را به برپایی جنبش مجامع عمومی و سازماندهی شوراها در محیط کار و زیست و جوانان کمونیست را به برپایی شوراهای سرخ فرامیخواند.
٨- حزب اتحاد کمونیسم کارگری براى ساختن يک جمهورى سوسياليستى تلاش ميکند و اين هدف از طريق وحدت با طرفداران بازار آزاد و رقابت سرمایه و آمريکا و سلطنت مشروطه و یا جنبش ملی – اسلامی و اسلام پاستوريزه و رژیم اسلامی اصلاح شده و ملی اسلامیون بدست نمی آيد. ما مردم را به اردوى سياسى خودمان دعوت ميکنيم. به اردوى کارگران، اردوى کمونيسم، اردوى آزادى و برابری و رفاه کامل و همه جانبه فرد و جامعه. از این رو حزب جریانات متعدد ملی – اسلامی و ناسیونالیسم پرو غربی را که با علم کردن پرچم ارتجاعی "همه با هم" میکوشند کمونیسم و کارگر را خلع سلاح کرده و کارگران٬ زنان و مردم زحمتکش را سکوی پرش رسیدن به اهداف ارتجاعى و ضد کارگرى خود تبديل کنند٬ قاطعانه افشاء میکند.
٩- تحولات امروز ايران فقط بر سر بود و نبود رژيم اسلامى نيست. آنچه امروز در ايران ميگذرد تعيين ميکند که فردا دهها ميليون انسان چگونه خواهند زيست. اگر ما شکست بخوريم، آینده تکرار همان گذشته نکبت ‌بار سلطنتى و اسلامى در قالبى جديد خواهد بود. اما اگر پيروز بشويم، و ميتوانيم بشويم، آنگاه اين آينده شاهد برپايى جامعه‌اى آزاد، برابر، مرفه و انسانى خواهد بود. جامعه‌اى بدون استثمار، بدون فقر، بدون طبقات بالادست و فرودست، بدون استبداد، بدون حاکميت خرافات مذهبى و سنتها و اخلاقيات ارتجاعى، بدون نابرابرى، بدون تبعيض. يک جامعه سوسياليستى. اکنون يک فرصت کم‌ نظير تاريخى فراهم شده است که طبقه کارگر به سلطه احزاب رنگارنگ سرمایه داری حاکم بر زندگى مردم و مقدّرات جامعه پايان دهد. اين فرصت فراهم شده است تا کارگر و کمونيسم نمونه شکوهمندى از يک جامعه آزاد و برابر و مرفه و انسانى را در ايران بنا کند و در سالهاى نخستين قرن جديد جلوى چشم تمام جهان قرار بدهد.